سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرگاه خداوند، بنده ای را دوست بدارد، او رابا عبرت ها پند می دهد. [امام علی علیه السلام]
بچه های سامان
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
اوقات شرعی

  • بازدید امروز: 1
  • بازدید دیروز: 1
  • مجموع بازدیدها: 71713
    » درباره من
    بچه های سامان
    مدیر وبلاگ : کامران[103]
    نویسندگان وبلاگ :
    معمار (@)[70]

    منتظری (@)[0]



    » پیوندهای روزانه
    پویش برق [12]
    سایت سامان انرژی [34]
    دفتر موج [34]
    شهرداری تهران [7]
    سازمان انرژی های نو [4]
    شرکت بهینه سازی مصرف سوخت [7]
    شرکت ملی گاز ایران [3]
    شرکت توانیر [5]
    سازمان پژوهشهای علمی و صنعتی [5]
    سازمان تحقیقات نیرو [3]
    [آرشیو(10)]


    » آرشیو مطالب
    آموزش
    مدیریت
    دانستنیها و اطلاعات عمومی
    اخبار
    درباره صنایع
    فال و طالع بینی
    علم و فناوری
    عکس
    بهداشت و سلامت
    اجتماعی

    » لوگوی وبلاگ


    » لینک دوستان


    » صفحات اختصاصی

    » وضعیت من در یاهو
    یــــاهـو

    :: خبرنامه وبلاگ ::

     

    » طراح قالب
    »» نکات صنایعی ...... تفاوت میان یک برنامه نویس و مهندس صنایع

    یک برنامه نویس و یک مهندس صنایع در یک مسافرت طولانى هوائى کنار یکدیگر در هواپیما

    نشسته بودند. برنامه نویس رو به مهندس کرد و گفت: مایلى با همدیگر بازى کنیم؟ مهندس که

    میخواست استراحت کند محترمانه عذر خواست و رویش را به طرف پنجره برگرداند و پتو را

    روىخودش کشید. برنامه نویس دوباره گفت: بازى سرگرمکنندهاى است. من از شما یک سوال

    میپرسم و اگر شما جوابش را نمیدانستید ? دلار به من بدهید. بعد شما از من یک سوال میکنید

    واگر من جوابش را نمیدانستم من ? دلار به شما میدهم. مهندس مجدداً معذرت خواست و

    چشمهایش را روى هم گذاشت تا خوابش ببرد. این بار، برنامه نویس پیشنهاد دیگرى داد. گفت:

    خوب، اگر شما سوال مرا جواب ندادید ? دلار بدهید ولى اگر من نتوانستم سوال شما را جواب

    دهم 50 دلار به شما میدهم. این پیشنهاد چرت مهندس را راضی کرد و رضایت داد که با برنامه

    نویس بازى کند. برنامه نویس نخستین سوال را مطرح کرد: «فاصله زمین تا ماه چقدر است؟»

    مهندس بدون اینکه کلمهاى بر زبان آورد دست در جیبش کرد و ? دلار به برنامه نویس داد. حالا

    نوبت خودش بود. مهندس گفت: «آن چیست که وقتى از تپه بالا میرود ? پا دارد و وقتى پائین

    میآید? پا؟» برنامه نویس نگاه تعجب آمیزى کرد و سپس به سراغ کامپیوتر قابل حملش رفت و

    تمام اطلاعات موجود در آن را مورد جستجو قرار داد. آنگاه از طریق مودم بیسیم کامپیوترش به

    اینترنت وصل شد و اطلاعات موجود در کتابخانه کنگره آمریکا را هم جستجو کرد. باز هم چیز بدرد

    بخورى پیدا نکرد. سپس براى تمام همکارانش پست الکترونیک فرستاد و سوال را با آنها در میان

    گذاشت و با یکى دو نفر هم گپ (chat) زد ولى آنها هم نتوانستند کمکى کنند. بالاخره بعد از ?

    ساعت، مهندس را از خواب بیدار کرد و 50 دلار به او داد. مهندس مودبانه 50 دلار را گرفت و

    رویش را برگرداند تا دوباره بخوابد. برنامه نویس بعد از کمى مکث، او را تکان داد و گفت:

    «خوب، جواب سوالت چه بود؟» مهندس دوباره بدون اینکه کلمه اى بر زبان آورد دست در جیبش

    کرد و ? دلار به برنامه نویس داد و رویش را برگرداند و خوابید ...



    نوشته های دیگران ()
    نویسنده متن فوق: » معمار ( چهارشنبه 89/2/29 :: ساعت 4:44 عصر )

    »» لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    میوه بخوریم یا آبمیوه؟
    دعا در سلامت فرد و جامعه نقش دارد
    صاف کردن مو بیخطر نیست
    این 6 مشکل دهانی را جدی بگیرید
    بوتیک شیطان پلمپ شد
    استفاده دراویش از زنان برای تبلیغ!
    مردی که به خواب همه انسانها از ایران گرفته تا امریکا آمده است!!
    گذاری بر موزه خانگی استاد مجدالخطاط
    [عناوین آرشیوشده]