:: خبرنامه وبلاگ ::
|
نخستین سانسور در ایران، همزمان با نخستین نمایشهاى عمومى فیلم اتفاق افتاد. زمانىکه نمایشدهندگان فیلم اهداف سیاسى خود را دنبال مىکردند؛ بهطور مثال صحافباشى که نمایشهاى عمومى آغازین را در ایران در آبان 1283 ترتیب داد، چون طرفدار مشروطه بود، نمایشهایش را به نیت ایجاد اگیزه? ترقىخواهى جهت مىداد. روسىخان نیز دو سال بعد همین روش را در جهت تبلیغ مرام روسىها با نمایش مستمر فیلمهاى خبرى اعمال کرد. اینها در واقع نوعى سانسور را بنا گذاردند که بعدها به اشکال مختلف ادامه یافت. گروه بعدى که شم اقتصادى خوبى داشتند براى کسب درآمد بیشتر با شناسایى و توجه به محرومیتها و کمبودهاى تماشاگران، از میان فیلمهاى وارداتى به انتخاب دست مىزدند و روى نمایش آثار مشخص نظیر فیلمهاى عشقی، تفریحى و ماجرایى تأکید مىکردند. هیچگونه کنترلى روى فیلمها در آن زمان وجود نداشت و استقبال از اینگونه نمایشها، موجب تداوم نمایش این آثار مىشد و سپس بهتدریج اعتراضاتى در جراید مطرح مىشد. ادامه اعتراضات نهایتاً فکر و پیداش رسمى سانسور را شکل داد و موجب تنظیم لایحه نمایشها و سینماها از جانب انجمن بلدیه تهران گردید. تصویب این لایحه در مهر 1309 صورت گرفت و مدیران سینما ملزم شدند تا پیش از نمایش هر فیلمى جواز نمایش دریافت کنند و آن را قبلاً در سالن غیرعمومى به نماینده معارف بلدیه ارائه دهند تا در صورت لزوم تعدیل شود. |
اما این آییننامه بسیار کلى بو و بسته به سلیقه اعمال مىشد و بزودى سانسور تحت تأثیر روابط طرفین واقع شد و باز فیلمها بدون تعدیل و تغییر مستقیماً روى پرده مىرفت. سپس بعد از مطالعات و گفت و شنودها، وزارت داخله رفتهرفته مقررات و آییننامههاى مشروح و بروزى را درخصوص رشتههاى مختلف سینما تهیه کرد. پس از تصویب این آییننامه اداره کل شهربانى عملاً کنترل فیلمهاى وارداتى را بهعهده گرفت. پس از تصویب این آییننامه اداره کل شهربانى عملاً کنترل فیلمهاى وارداتى را بهعهده گرفت؛ اما در اجراء بههمان شیوه بلدیه عمل مىکرد و کنترل عملاً کنترل سیاسى بود، در نتیجه روال نمایش و کنترل فیلمها تغییرى نکرد. پس از شهریور 1320 و حضور متفقین در ایران، بررسى و کنترل تازهاى از دیدگاه کشورهاى اشغالگر به دلت دیکته شد و بنابراین هیچ کنترلى از نظر مذهبی، ملی، اخلاقى و سنتى صورت نمىگرفت. تا اینکه در 24 اسفند 1325 رسیدگى به امور فیلم و نمایش به وزارت کشور واگذار شد که تا 1344 و ایجاد وزارت فرهنگ و هنر ادامه یافت. |
مهمترین اقدام وزارت کشور وضع مقررات ویژه و ایجاد تشکیلاتى براى کنترل کمى و کیفى تالارهاى نمایش، سینماها، فیلمنامهها، نمایشها، نمایشنامهها و فیلمها بود که در خرداد 1329 بهتصویب رسید. در این سالها سانسور با شدت و وسعت انجام مىشد. در سال 1337 سانسور وسعت بیشترى گرفت که بیشتر شامل تولیدات سینماى ایران مىشد، تا هر آنچه مخالف مصالح مملکت بنظر رسد و نشانى از عدم پیشرفت و آبادانى داشته باشد، با آن به شدت برخورد شود. |
نمونههاى سانسورزدگى این سال فیلمهاى روزنه امید (سردار سالگر)، چشمبراه (عطاءا... زاهد)، قاصد بهشت (ساموئل خاچیکیان)، همه گناهکاریم (عزیز رفیعی)، جنوب شهر (فرخ غفاری). |
وزارت کشور بهدلیل آشفتگى و هرج و مرج موجود، دکتر محمدعلى سمیعى را که بهتازگى از امریکا برگشته بود به ریاست کمیسیون اداره نمایش برگزید؛ اما او نیز طرفدار شدت عمل سانسور بود. وى در پى انتقادات مستمر از نحوه عملکردش در کمتر از دو سال جایش را به احمد سرادى داد. انتخاب او با استقبال و خشنودى محافل هنرى و سینمایى روبرو شد. او از همان ابتدا خود را آماده شنیدن صریح مسائل سانسور و با هدف اصلاح آن نشان داد. اما براى بار دوم سرادى کار رفت. (یکبار در سال 1335 در این کمیسیون ریاست را بهعهده داشت و ناچار به استعفا شد) و محتشم دوره? جدید فعالیتش را (در فروردین 1341) آغاز کرد. وى ضمن ادامه فعالیتهاى قبلى خود، مجمعى تحت عنوان شوراى عالى ایجاد کرد. تصمیمات این شورا آغاز خوبى براى سالمسازى فضاى آلوده سینما بود. اما کوششهاى او بىحاصل ماند و پس ازمدت کوتاهى مجدداً همان روند تاریخى و آشنا، حاکم بر سرنوشت امور فرهنگى کشور شد. در فروردین 1342 ایرج نبوى جاى او را گرفت و با شور و تحرک و با نقشه و تدابیر مختلف فعالیتش را آغاز کرد ولى راه بجایى نبرد و او که آخرین مسئول کمیسیون نمایش بود، در ابتداى سال 1344با تفویض اختیارات کنترل تولید و نمایش به وزارت فرهنگ و هنر از کار کنار رفت. دکتر هوشنگ کاوسى به مدیریت اداره کل نظارت و نمایش برگزیده شد و با تنظیم آییننامههاى نظارتى در مرداد44 وزارت فرهنگ و هنر صاحب تصویبنامه هیئت وزیران در زمینه کنترل تولید فیلم، سینماها و نمایش فیلم گردید. او هرگز نفس سانسور را نفى نمىکرد ولى به عملکردش معترض بود. کاوسى در تابستان 1346 از این سمت کنار رفت و سید ابراهیم صالح بجاى او قرار گرفت. او صاحبنظر و طرح خاصى نبود. در دوره تصدى وى که تا 1357 بهطول انجامید دو شوراى بدوى و عالى عهدهدار نظارت بودند. در آغاز تصدى صالح، کارها روال سابق را داشت. اما کمکم سانسور و اداره کل نظارت و نمایش حکم مجرى امور ادارى و تشریفاتی، پیش از نمایشهاى عمومى را گرفته بود. |
حوزه وظایف اداره نظارت و نمایش چند ماده مشخص حفاظت از مبانى سلطنت و ممانعت از تبلیغ عقبماندگى یا بىنظمى را داشت و چیزى نگذشت که تولیدکنندگان و واردکنندگان با ترویج خشونت و برهنگى به جلب تماشاگر پرداختند و اگر هم نظارتى بر سایر مواد صورت مىگرفت تنها در بعضى مقاطع بود ولى دوباره روان سابق از سر گرفته مىشد و کمکم این روال براى حذف ارزش، اخلاق و فرهنگ از جامعه ادامه یافت. و بعد نخستین جرقهها جوانان حقیقت جو را بهسوى آیین، ارزش، اخلاق و فرهنگ اصیل خود سوق داد. به این ترتیب سیاستهاى ضد فرهنگى حکومت به شکست انجامید. |